Monday, October 29, 2012

دوبیتی - مهدی یعقوبی




تو رفتی خانه از پروانه خالیست
غمی چون کوه در من میکند زیست
بر اوج آسمانم یک ستاره
به شبها تا ابد سوسو زنان نیست


تو در من عطر و بوی شاپرکها
صدای بالهای قاصدکها
کنار بید مجنون بر لب رود
تپش های دلم در نی لبک ها


طنینی عطر آگین در خیالم
شرابی در غزلهای زلالم
سحرگاهان گلی از باغ خورشید
فراز ابرها بر روی بالم



کران تا بیکران تنها فقط تو
گل جادویی رویا فقط تو
تویی در برکه تنهایی ام ماه
به چشمانم جهان زیبا فقط تو

به تو وقتی می اندیشم شبانه
سپیده می زند در من جوانه
به رویایی تو را دیدم به ناگاه
شدم یک کهکشانی از ترانه

دل خورشیدها مستانه غرقم
شراب سرخ تاکستان شرقم
گل سرخی شب قیرینه در رقص
غزلخوانان میان رعد و برقم


به مثل بچه آهو خفته بودیم
به پچ پچ شب غزلها گفته بودیم
در آب برکه ای از چهره ماه 
غبار ابرها را رُفته بودیم


شرابی آتشین در تار و پودم
به رویاها تو را بوییده بودم
شبی در آذرخشان من بسویت

دل خاکستر خود پر گشودم


 




Tuesday, September 25, 2012

دوبیتی های مهدی یعقوبی





Friday, September 7, 2012

دوبیتی ها ی مهدی یعقوبی



حسین گویان به منبر میخروشند
دمادم خون مردم را بنوشند
کنار پایشان در پشت مسجد
زنان از گشنگی تن میفروشند

Thursday, August 9, 2012

دوبیتی مهدی یعقوبی




اگر مشتی فقط ملا بهشتند
همه با پشم و پیل و بد سرشتند
زبانم لال بادا لال بادا
بهشتی های تو یارب چه زشتند

Sunday, June 10, 2012

دوبیتی - مهدی یعقوبی



شبی آغوش خود را باز کردم
تو را در خلوتم آواز کردم
دو دستم را گرفتی من غزلخوان
بدون بال و پر پرواز کردم



Thursday, May 10, 2012

دوبیتی مهدی یعقوبی - چه بی غیرت چه بی غیرت که ماییم



 چه بی شرم و پُر از رنگ و ریاییم 
 حقیر اما ، سراسر  ادعاییم
وطن در خون و ما خاموش خاموش
چه بی غیرت چه بی غیرت که ماییم


Friday, February 10, 2012

دوبیتی مهدی یعقوبی



کنار سفره ی خالی دمادم
به چشمم میشود عالم جهنم
به هنگامی که میگوید شب برف
به خانه دخترم : « بابا گرسنه م »