Thursday, August 29, 2019

نرو در انتخابات و نشو خر



بد و بدتر ز هم فرقی ندارند
به سرتا پا همه از یک تبارند
نرو در انتخابات و نشو خر
که رای ات را به ماتحتت گذارند
مهدی یعقوبی
 

Wednesday, August 28, 2019

کسی هرگز نمی آید که ای دوست



نشسته ابر سنگین بر سر ماه
صدای زوزه های گرگ و روباه
کسی هرگز نمی آید که ای دوست
بیا با من قدم بگذار در راه
مهدی یعقوبی
 

Monday, August 26, 2019

تو پشت پنجره من توی کوچه




طنین پای گل اعماق ریشه
شکوه رقص گنجشکان به بیشه
تو پشت پنجره من توی کوچه
میان ما فقط تنها که شیشه
مهدی یعقوبی
 

Tuesday, August 20, 2019

نامه



هوای خانه ام سرد و مه آلود
دلم بی تو دمی حتی نیاسود
به گریه نامه ات را باز کردم
گلی در آن به عطر بوسه ات بود
مهدی یعقوبی

 

Sunday, August 18, 2019

به هنگام فرار از مرز




دو چشمش را که ابر تیره آمیخت
در آغوشم میان گریه آویخت
به هنگام فرار از مرز مادر
شراب سرخ در پشت سرم ریخت!؟
مهدی یعقوبی
 

Saturday, August 17, 2019

بیا اول جهان انسان که باشیم




به هر آیین و دین ای جان که باشیم
بیا اول جهان انسان که باشیم
بلوچ و ترک و کرد و گیلک و فارس
در آغوش وطن ایران که باشیم
مهدی یعقوبی
 

Friday, August 16, 2019

همیشه در شدن، رود روان باش



سرود صاعقه در آسمان باش
به دشت و کوه و صحرا ارغوان باش
بترس از لذت بودن به مرداب
همیشه در شدن، رود روان باش
مهدی یعقوبی

Thursday, August 15, 2019

اشک نسترن








به روی پیکر سردم کفن بود
صدای گامهای گورکن بود
سر قبرم به گریه با گل سرخ
به زیر چتر باران نسترن بود
مهدی یعقوبی

 

Wednesday, August 14, 2019

چرا یک میکده ایران نداریم






گلی در خانه بر ایوان نداریم
به جز تابوت و قبرستان نداریم
هزاران مسجد و بتخانه داریم
ولی یک میکده ایران نداریم
مهدی یعقوبی

 

Tuesday, August 13, 2019

فریب






چه من محزون و تنها و غریبم
نشد جز اشک و آه عالم نصیبم
پناه بی کسی هایم ، خدا هم
مرا با حوریان داده فریبم
مهدی یعقوبی
 

Monday, August 12, 2019

عید قربان یا جشن خون



چه میشد زندگی را پاس دارند
به لبها نغمه شادی برآرند
نمی شد عید قربان جای کشتار
مسلمانانِ عالم گل بکارند
مهدی یعقوبی


Thursday, August 8, 2019

چرا من می رود یادم که گاهی






زلال رودهای نغمه خوانم
خیال نسترنها آشیانم
چرا من می رود یادم که گاهی
عقاب دشت های آسمانم
مهدی یعقوبی

 

Tuesday, August 6, 2019

تیر زمان



بهار عمر من رو در خزان است
به رویم برف سنگین بی امان است
شتابان میروم با سرعت نور
رها در پشت من تیر زمان است
مهدی یعقوبی
 

Monday, August 5, 2019

هر از گاهی که غمگینت ببینم



به خارستان غربت نازنینم
هر از گاهی که غمگینت ببینم
فراز کوهها پر می گشایم
کنارت روی ایوان می نشینم
مهدی یعقوبی

 

Sunday, August 4, 2019

دلیل این حکومت های فاسد



به هر سو چوبه ی اعدام بر پاست
سکوت سرد گورستان که بر جاست
دلیل این حکومت های فاسد
که تنها بی تفاوت بودن ماست
مهدی یعقوبی
 

چرا من آشیان هرگز ندارم



چرا تاریک و تیره روزگارم
چرا من آشیان هرگز ندارم
به روی شاخه ای خشکیده در برف
سرم را زیر بالم می گذارم
مهدی یعقوبی

 

Saturday, August 3, 2019

سگ



جماعت هر دم هورا می کشیدند
غریو مرگ بادا می کشیدند
دو تا مومن که با فریاد شادی
در آتش یک سگی را می کشیدند
مهدی یعقوبی

 

Friday, August 2, 2019

چه بی اندازه دلبر دیر کردی



مرا با رفتنت دلگیر کردی
هزاران سال و ماهم پیر کردی
به اشک و بغض تنهایی که مُردم
چه بی اندازه دلبر دیر کردی!؟
مهدی یعقوبی