تو دوری از برم اما

 

به پشت پنجره باران که نم نم

غمی در سینه ام تاریک و مبهم

تو دوری از برم اما به قلبم

که حست می کنم هر لحظه هر دم

مهدی یعقوبی

الاغی دیده بودم من که در قم

 

به لب از بی حجابی کف که میکرد

مذمت از سه تار و دف که میکرد

الاغی دیده بودم من که در قم

حدیثی در دهان لف لف که میکرد

مهدی یعقوبی

تو نوری قعر شبها در ضمیرم

 

تو نوری قعر شبها در ضمیرم

زلال چشمه ساری در کویرم

تو را من با دوبیتی های نابم

به مثل گل در آغوشم بگیرم

مهدی یعقوبی

از آنرو آسمان را دوست دارم

 

به بامم ماه شبها نقره بارد

دل من لحظه ها را می شمارد

از آنرو آسمان را دوست دارم

که رنگ و روی چشمان تو دارد

مهدی یعقوبی