Tuesday, February 28, 2017

غبار روح خود را می تکانم




گلی روی پل رنگین کمانم
در آبی های بی پایان روانم
به هرم نقره مهتاب شبها
غبار روح خود را می تکانم

مهدی یعقوبی


Monday, February 27, 2017

زند چک چک به بامم ساز باران




زند چک چک به بامم ساز باران
به گوشم می رسد آواز چوپان
خیالت تا به جانم می درخشد
شمیم یاس می پیچد به ایوان

مهدی یعقوبی


Saturday, February 25, 2017

از آتش زیر خاکستر بترسید



به خون عاشقان بر در بترسید
از اشک و آه هر مادر بترسید
به خشم سرخ و توفان خیز مردم
از آتش زیر خاکستر بترسید

مهدی یعقوبی





کجا خواهی تو بگریزی که از من





در آتشها به عشقت من که شادم
به توفانها بسویت پر گشادم 
کجا خواهی تو بگریزی که از من !؟
تو را در خانه دل جای دادم

مهدی یعقوبی


دلی ایرانیان دیوانه دارند





دلی ایرانیان دیوانه دارند
به هر دم نغمه مستی بر آرند
به هنگام نیایش با خدا هم 
شراب آتشین بر لب گذارند

مهدی یعقوبی

پس از مرگم که من در هر بهاران



پس از مرگم که من در هر بهاران
گلی وحشی شوم در کوهساران
بپاشم هر کران عطر دلم را
غزلخوانان به زیر باد و باران

مهدی یعقوبی




Friday, February 24, 2017

در اوج آفتاب مهربانی



به چشمانت مرا محسور کردی
رگانم را پر از انگور کردی
در اوج آفتاب مهربانی
دلم را آشیان نور کردی

مهدی یعقوبی



زنی را شیخ پشم الدین صدا کرد



زنی را شیخ پشم الدین صدا کرد
به پستانش که با شهوت نگا کرد
بگفتا تا که صیغه زن به سویش
که انگشت وسط را بر هوا کرد

مهدی یعقوبی




Wednesday, February 22, 2017

به برگ خاطراتم عطر خوشبوت




به برگ خاطراتم عطر خوشبوت
به روی شانه هایت موج گیسوت
به هنگام سحر در بارش نور
به پشت پنجره لبخند جادوت
مهدی یعقوبی


Tuesday, February 21, 2017

بر ایوانم چراغ روشن ماه


بر ایوانم چراغ روشن ماه
نسیمت می وزد هر لحظه از راه
کنار برکه ای ، آفاق رویا
به روحت دست می سایم شبانگاه

مهدی یعقوبی

افق آیینه ای بی انتها بود




افق آیینه ای بی انتها بود
به خلوت زار خاموشی رها بود
دلم در اوج آبی ها سحرگاه
به شکل یک کبوتر بر هوا بود

مهدی یعقوبی


Monday, February 20, 2017

عبای پشمی و ریش درازو



 عبای پشمی و ریش درازو
برای ریزش باران نمازو
همه هر روز و شب در حال گریه
به پیشاپیش امت یک گرازو

مهدی یعقوبی


Sunday, February 19, 2017

قلب ها هرگز دروغ نمی گویند



تو می آیی دل شبهای سردم
به پایان می رسد اندوه و دردم 
نمی گوید دروغ هرگز که قلبم
به نجوای درونم گوش کردم

مهدی یعقوبی

Friday, February 17, 2017

جهان با بینهایت کهکشانش



جهان با بینهایت کهکشانش
تمام گنج های بی کرانش
به یک جو هم نمی ارزد سراسر
اگر عشقی نباشد در نهانش

مهدی یعقوبی


Thursday, February 16, 2017

شرف دارد هر آنکس تن فروشد



 یکی زهر هلاهل را بنوشد
یکی هم جامه ی ذلت بپوشد
شرف دارد هر آنکس تن فروشد
بر آنکس میهنش را می فروشد

مهدی یعقوبی


Wednesday, February 15, 2017

خوشا اندر جهان احکام اسلام



خوشا اندر جهان احکام اسلام
سر از گردن جدا کردن به هر گام
مپرس هرگز دلیلش را مسلمان
خرد یعنی همان توهین و دشنام

مهدی یعقوبی


Sunday, February 12, 2017

نسیمت می وزد تا در خیالم



نگاهت کهکشانی بیکرانه
سخن بر روی لبهایت ترانه
نسیمت می وزد تا در خیالم
به بامم ماه می رقصد شبانه

مهدی یعقوبی


ورود اسلام رحمانی که آسان




مسلمان شو که دینش بی زوال است
همه هر چیز در حد کمال است
ورود اسلام رحمانی که آسان
خروج اما که یک امر محال است

مهدی یعقوبی

Saturday, February 11, 2017

در ایران گوسفندان





به لب شب تا سحر بع بع بر آرند
برای رای دادن بیقرارند
در ایران گوسفندان شاد و خندان
که قصابان خود را دوست دارند

مهدی یعقوبی


Friday, February 10, 2017

به قعر سینه خود بمب دارم



تبار عاشقانی سربدارم
به توفانهای آتش پا گذارم
میان گله های گرگ و کفتار
به قعر سینه خود بمب دارم 

مهدی یعقوبی

Thursday, February 9, 2017

اگر چه شاه از ایران ما رفت


اگر می دانست که آیت الله خمینی چه بلایی بر سر مردم ایران و بخصوص زنان می آورد هرگز تصویر منحوسش را به دست نمی گرفت





اگر چه شاه از ایران ما رفت
تمام مملکت زیر عبا رفت
پس از 22 بهمن سراسر
که استقلال و آزادی بگا رفت

مهدی یعقوبی





Wednesday, February 8, 2017

عجب شیخ محل ما




عجب شیخ محل ما چه مرد است
عبایش سبز و نعلینش چه زرد است
در اول مادر و بعدش به پنهان
که دخترهای او را صیغه کرده است

مهدی یعقوبی




Sunday, February 5, 2017

برفتم در بهشت اما به زوری



برفتم در بهشت اما به زوری
در آغوشم که هفتاد و دو حوری
هوس کردم بنوشم چای فوری
شراب سرخ دیدم توی قوری

مهدی یعقوبی














Friday, February 3, 2017

پر از رنگین کمان چشم بلورت




طنین چشمه ساران در عبورت
پر از رنگین کمان چشم بلورت
خیالت مرمر آیینه و نور
زمین و آسمان عطر حضورت

مهدی یعقوبی



حقیقت را مگر هم میتوان کشت



بزن شلاق ای جلاد بر پشت
بکش پروانه هامان را که در مشت
به کشتار و حصار و چوبه دار
حقیقت را مگر هم میتوان کشت

Thursday, February 2, 2017

زیارت رفته مادر رو به مشهد پدر اما



خداوندا فغان از دست مردم
زند هر سو که نیشم مار و کژدم
زیارت رفته مادر رو به مشهد
پدر اما به سوی صیغه در قم

مهدی یعقوبی



Wednesday, February 1, 2017

برو عمامه سر کن ای پسر جان




در عالم علم و دانش خصم دین است
خرد مخلوق شیطان لعین است
برو عمامه سر کن ای پسر جان
که راه ثروت اندوزی همین است

مهدی یعقوبی