بمن گفتا عزیزم گفتمش جان
کجا از تو گریزم گفتمش جان
دو چشمش در دل شب میدرخشید
بگفتا می بریزم گفتمش جان
مهدی یعقوبی
صد داستان کوتاه از مهدی یعقوبی
بخش های وبلاگ
-
-
سایه ها مهدی یعقوبی (هیچ) - پس شما شبی که اون ملعون خودکشی کرد کنارش بودین - ملعون - همون لعنتی صادق هدایت ـ بنده نگفتم ـ یعنی من اشتباه شنیدم ـ گفتم شبی که صادق هدایت رو کش...
2 days ago -
چگونه چند ده هزار جنگجوی عرب توانستند بر امپراتوری ساسانی چیره شوند آرمان مستوفی - *چگونه چند ده هزار جنگجوی عرب توانستند بر امپراتوری ساسانی چیره شوند* *آرمان مستوفی* *توضیح:* *در اسفند ۱۳۵۴ وقتی پارلمان ایران آغاز شاهنشاهی کوروش...
3 weeks ago -
-
مداح معروف هیئت های محرم تبریز به ترکیه مهاجرت کرد و خواننده شد - مداح معروف هیئت های محرم تبریز به ترکیه مهاجرت کرد و خواننده شد مداح تبریزی که در ایران مداحی می کرد اما پس از مهاجرت به ترکیه با نام سیام آهنگ های ترک...
1 month ago -
نوروز همیشه نوروز یلدا همیشه یلداست - *ایران همیشه ایران یلدا همیشه یلداست* *نوروز همیشه نوروز تاریخ میهن ماست* *این سرزمین جاوید زیباتر از بهشت است* *هر گوشه و کنارش سرشار عطر گلهاست* ...
5 months ago -
یک مشت اگر ملت ایران بشود - *بنیاد ستمگران که ویران بشود* *یک مشت اگر ملت ایران بشود* *برخیز و سکوت سهمگین را بشکن* *باید که وطن دوباره توفان بشود* *مهدی یعقوبی (هیچ)*
.jpg)
8 months ago -
ترانه ناممکنا ممکن میشن با عشق - مهدی یعقوبی - *وقتی کنار من که رویاته * *دنیا به رنگ چشم دریاته* *تو این شبای وحشت و کابوس* *آرامشم لبخند زیباته* *حس می کنم از دورها دستت* *اینجا لب ایوون تو د...
3 years ago -
لمس روح - صبح که از خواب بر خاستم عطر سکرآور موهای لطیفش روی رختخوابم پیچیده و نجواهای عاشقانه اش در هوایم موج میزد . و رد لبخندهای مرموز و سایه های روحش بر دی...
9 years ago -
پست‌های پرطرفدار در این هفته
-
به مثل شرزه شیری توی میدان زنی بی روسری آمد خیابان :به رویاروی ملایان که غرید من ایرانم من ایرانم من ایران مهدی یعقوبی(هیج) به هر شب با یک... -
اگر انبوه حوری های زیبا وگر غلمان نمی دادی خدایا کسی در راه دینت جان نمی باخت نه داعش بود و نه آخوند و ملا مهدی یعقوبی -
تو با مرغانِ در توفان چه کردی تو با این میهن ویران چه کردی تو با سرو و سپیداران سرسبز تبر بر کف که در ایران چه کردی مهدی یعقوبی(هیچ) -
من از آیینتان جز خون ندیدم خدا و دین تان جز خون ندیدم به روی سفره رنگین تان تا سر بالین تان جز خون ندیدم مهدی یعقوبی(هیچ) به قعر شب صدای پ... -
لچک یعنی بدل گشتی به برده کنیز و زرخریدی پشت پرده لچک یعنی ضعیفه ناقص العقل زنی که تا ابد در بندِ مرده مهدی یعقوبی (هیچ) لچک یعنی شدی ای ز... -
به خون غلتان که شیران دسته دسته پر مرغان آزادی شکسته به چشمانم که دیدم مهد کوروش به روی منبر اهریمن نشسته مهدی یعقوبی(هیچ) تو دین و مذهبت ... -
جهان مثل سرابی بود و بگذشت گمان و وهم و خوابی بود و بگذشت دو روز زندگی چون سرعت نور حباب روی آبی بود و بگذشت مهدی یعقوبی(هیچ) -
به خون عاشقان بر در بترسید از اشک و آه هر مادر بترسید به خشم سرخ و توفان خیز مردم از آتش زیر خاکستر بترسید مهدی یعقوبی ... -
به مثل شبنمی پاکه نگاهت شمیم باغ یاسه روی ماهت تو این شبهای سرد و تیره و تار پر از خورشید چشمون سیاهت مهدی یعقوبی(هیچ) به دشت آسمان ابر ست...
دوبیتی جیست- مهدی یعقوبی
