به مثل شرزه شیری توی میدان
زنی بی روسری آمد خیابان
:به رویاروی ملایان که غرید
من ایرانم من ایرانم من ایران
مهدی یعقوبی(هیج)
به هر شب با یکی در رختخوابند
درون کاسه سر فاضلابند
کلاغان سیاه کون دریده
به ارشاد زنان بی حجابند
مهدی یعقوبی(هیج)
تا فکر شما که در غل و زنجیر است - آزادی دست و پایتان تزویر است - برخیز و غبار روح خود را بتکان - اندیشه نو شدن همان تغییر است
به مثل شرزه شیری توی میدان
زنی بی روسری آمد خیابان
:به رویاروی ملایان که غرید
من ایرانم من ایرانم من ایران
مهدی یعقوبی(هیج)
به هر شب با یکی در رختخوابند
درون کاسه سر فاضلابند
کلاغان سیاه کون دریده
به ارشاد زنان بی حجابند
مهدی یعقوبی(هیج)
عزیزم روزگار غم سر آید
سحر خورشید آزادی بر آید
تو را می بوسمت تا چشم هر شیخ
کنار درب مسجد تا در آید
مهدی یعقوبی(هیچ)
وطن در پنجه های بی شرف هاست
پر از کفتار و گرگ و شیخ و ملاست
کسی در قعر ظلمت میخروشد:
که ای ایرانیان دشمن همینجاست
مهدی یعقوبی(هیچ)
عقابی من که بال و پر شکستم
نمی دانم نمی دانم که هستم
به دریاهای بی ساحل شب و روز
درون زورقی ویران نشستم
مهدی یعقوبی(هیچ)
شمال و جنگل سبزش بهارون
قدم با تو زدن در زیر بارون
دویدن روی ساحل دست در دست
دوسِت دارم بهت گفتن فراوون
مهدی یعقوبی(هیچ)
چه ساز خوش نوایی می زنی تو
بزن جانا که زیبا می زنی تو
اجازه میدهی آیا بپرسم
چه عطری ای ثریا می زنی تو
مهدی یعقوبی(هیچ)
به مجلس گاو و خرها جفت و طاقتند
به دزدی روز و شب در ارتزاقند
سران مملکت پایین و بالا
همه از دم که با هم باجناقند
مهدی یعقوبی(هیچ)