در آتشها که سوزان خرمن من
به زیر تیغ بران گردن من
جنون بی تو بودن در همه عمر
دلیل بی سبب خندیدن من
مهدی یعقوبی(هیچ)
صد داستان کوتاه از مهدی یعقوبی
بخش های وبلاگ
-
-
فرقان گروه مخوفی که معتقد به نابودی آخوندها و برقراری جامعه بی طبقه توحیدی بود. - گروه فرقان *از زبان رسانه های حکومتی* گروه فرقان در سال ۱۳۵۶، توسط اکبر گودرزی، طلبهای جوان و اهل لرستان تأسیس شد. این گروه مخالف صریح روحانیت بودند...
1 day ago -
برده افکاریم - *ما پیرو عده ای جنایتکاریم* *بی عقل و خرد، خرافی و بیماریم* *در کاسه سر که مغزمان گندیدست* *موهوم پرست و برده افکاریم* *مهدی یعقوبی(هیچ)* *دلخسته ...
1 week ago -
شعر محبت مهدی یعقوبی(هیچ) - *به جهان که جز محبت اثری بجا نماند* *به جهان که جز عطوفت ثمری به جا نماند* *همه عمر ما سراسر* *که حباب روی آب است* *و دو روز زندگانی* *که سراب و وه...
1 week ago -
دیدار تولیت آستان قدس با مسئولین بخش زنان... - *دیدار تولیت آستان قدس با مسئولین بخش زنان...* *دیدار تولیت آستان قدس حسینی با مسئولین بخش بانوان و قدردانی از تلاشهای ارزشمند آنان در برگزاری باشکوه م...
4 weeks ago -
قله - مهدی یعقوبی(هیچ) - *عرقریزان از کمرکش کوه به فراز می رفتیم اندیشناک قله سرسبز. و شب با هیبتی مهیب بالهای تاریکش را گسترده بود آفاق تا آفاق.* *آسمان زلال بود و گوارا و هو...
2 months ago -
-
ترانه ناممکنا ممکن میشن با عشق - مهدی یعقوبی - *وقتی کنار من که رویاته * *دنیا به رنگ چشم دریاته* *تو این شبای وحشت و کابوس* *آرامشم لبخند زیباته* *حس می کنم از دورها دستت* *اینجا لب ایوون تو د...
4 years ago -
لمس روح - صبح که از خواب بر خاستم عطر سکرآور موهای لطیفش روی رختخوابم پیچیده و نجواهای عاشقانه اش در هوایم موج میزد . و رد لبخندهای مرموز و سایه های روحش بر دی...
10 years ago -
پست‌های پرطرفدار در این هفته
-
به پایان ناگهان آغاز گشتم پُر از بال و پر پرواز گشتم به هرم زندگی بر قله ای سبز به شکل ارغوانی باز گشتم مهدی یعقوبی(هیچ) -
من از هر نوع غل و زنجیر و دیوار پذیرفتن که دینی را به اجبار به هر چیزی که انسان را کند خوار که بیزارم که بیزارم که بیزار مهدی یعقوبی -
دو تا دستم به دور گردن تو ز برگ گل که خوشبوتر تن تو به زیر نورِ مهتاب شبانگاه چه سحرآمیزه چشم روشن تو مهدی یعقوبی(هیچ) -
به دنبال سراب هر سو دویدیم از این دوزخ به آن دوزخ رسیدیم تو رفتی در شبی تاریک و ابری و ما خورشید را دیگر ندیدیم مهدی یعقوبی(هیچ) -
اگر انبوه حوری های زیبا وگر غلمان نمی دادی خدایا کسی در راه دینت جان نمی باخت نه داعش بود و نه آخوند و ملا مهدی یعقوبی ... -
من از آیینتان جز خون ندیدم خدا و دین تان جز خون ندیدم به روی سفره رنگین تان تا سر بالین تان جز خون ندیدم مهدی یعقوبی(هیچ) به قعر شب صدای پ... -
مساجد کوی و برزن دسته دسته در شادی به هر سویی که بسته همه بدبختی ایران همینه که بر جای خرد مذهب نشسته مهدی یعقوبی(هیچ) -
به رویاها خودم را می سپارم به روی شانه ات سر میگذارم هوای خانه از عطرت که لبریز تو را من بی نهایت دوست دارم مهدی یعقوبی(هیچ) شقایق دامن صح... -
بیا برخیز از خواب قرونت ازین شب های تار و تیره گونت قفس را بشکن و غران رها کن که از زنجیر شیران درونت مهدی یعقوبی(هیچ) -
سراسر زرد برگان رزان است دمادم باد در باران وزان است درختان نیمه عریان رنگ آمیز صدای خش خش پای خزان است مهدی یعقوبی(هیچ)
دوبیتی جیست- مهدی یعقوبی
