شبی افسرده و بی روزن اینجاست
سخن از داس ها در گلشن اینجاست
به سر عمامه ضحاکان که دارند
خدا اهریمن است اهریمن اینجاست
مهدی یعقوبی(هیچ)
افقها تیره و تاریک و تاره
به هر سویی سکوتی مرگباره
کلاغی در پلشتی های مرداب
به شادی روز و شب در قار قاره
تا فکر شما که در غل و زنجیر است - آزادی دست و پایتان تزویر است - برخیز و غبار روح خود را بتکان - اندیشه نو شدن همان تغییر است
شبی افسرده و بی روزن اینجاست
سخن از داس ها در گلشن اینجاست
به سر عمامه ضحاکان که دارند
خدا اهریمن است اهریمن اینجاست
مهدی یعقوبی(هیچ)
افقها تیره و تاریک و تاره
به هر سویی سکوتی مرگباره
کلاغی در پلشتی های مرداب
به شادی روز و شب در قار قاره