سبک بر آسمان چون دود رفتم
سفر ناگاه و بی بدرود رفتم
جهان خواب و خیالی در نگاهم
چه زودِ زودِ زودِ زود رفتم
مهدی یعقوبی(هیچ)
تا فکر شما که در غل و زنجیر است - آزادی دست و پایتان تزویر است - برخیز و غبار روح خود را بتکان - اندیشه نو شدن همان تغییر است
سبک بر آسمان چون دود رفتم
سفر ناگاه و بی بدرود رفتم
جهان خواب و خیالی در نگاهم
چه زودِ زودِ زودِ زود رفتم
مهدی یعقوبی(هیچ)
دو چشمم اشک و لبهایم فسرده
گلویم را غمی سنگین فشرده
زمین خشکیده طفلانم گرسنه
خدا آیا در ایرانم که مرده!؟
مهدی یعقوبی(هیچ)
به میدان شرزه شیران در نبردند
وطن را بی وطن ها قبضه کردند
از این پیکار تا مرگ شریران
قسم خوردند هرگز بر نگردند
مهدی یعقوبی(هیچ)
هیولایی که نامش دین در ایران
به زیر پرده های خدعه پنهان
قدم در هر قدم قتل و جنایت
خدایش خون که میخواهد به هر آن
مهدی یعقوبی(هیچ)
تو نوری بر فراز قله هایی
پر پرواز در اوج رهایی
در عصر قحطی مهر و محبت
مرا عشقی جهان بی انتهایی
مهدی یعقوبی(هیچ)
تصویر از پشت پنجره خانه ام
دلم آزرده و غمگینه ای دوست
به جانم محنتی سنگینه ای دوست
مصیبت در مصیبت هر شب و روز
هوا سرد و زمین چرکینه ای دوست
مهدی یعقوبی(هیچ)
همیشه با منی هستم به یادت
به لبخند لطیف و روی شادت
در ایوان با شراب کهنه تا صبح
به عشقت میکنم شبها عبادت
مهدی یعقوبی(هیچ)