Thursday, August 7, 2025

چه زودِ زودِ زودِ زود رفتم

 

سبک بر آسمان چون دود رفتم

سفر ناگاه و بی بدرود رفتم

جهان خواب و خیالی در نگاهم

چه زودِ زودِ زودِ زود رفتم

مهدی یعقوبی(هیچ)


من هیچم

 


در اشعارم شرابی جاودانید

مرا روح شقایقها بدانید

من هیچم بعد مرگم هرگز هرگز

که قرآن بر سر گورم نخوانید

مهدی یعقوبی(هیچ)


خدا آیا در ایرانم که مرده!؟

 


دو چشمم اشک و لبهایم فسرده

گلویم را غمی سنگین فشرده

زمین خشکیده طفلانم گرسنه

خدا آیا در ایرانم که مرده!؟

مهدی یعقوبی(هیچ)


به میدان شرزه شیران در نبردند

 


به میدان شرزه شیران در نبردند

وطن را بی وطن ها قبضه کردند

از این پیکار تا مرگ شریران

قسم خوردند هرگز بر نگردند

مهدی یعقوبی(هیچ)


هیولایی که نامش دین در ایران

 


هیولایی که نامش دین در ایران

به زیر پرده های خدعه پنهان

قدم در هر قدم قتل و جنایت

خدایش خون که میخواهد به هر آن

مهدی یعقوبی(هیچ)


تو نوری بر فراز قله هایی

 


تو نوری بر فراز قله هایی

پر پرواز در اوج رهایی

در عصر قحطی مهر و محبت

مرا عشقی جهان بی انتهایی

مهدی یعقوبی(هیچ)


دلم آزرده و غمگینه ای دوست

 


تصویر از پشت پنجره خانه ام


دلم آزرده و غمگینه ای دوست

به جانم محنتی سنگینه ای دوست

مصیبت در مصیبت هر شب و روز

هوا سرد و زمین چرکینه ای دوست

مهدی یعقوبی(هیچ)


همیشه با منی هستم به یادت

 


همیشه با منی هستم به یادت

به لبخند لطیف و روی  شادت

در ایوان با شراب کهنه تا صبح

به عشقت میکنم شبها عبادت

مهدی یعقوبی(هیچ)