تله افتاده در کوهها که آهو
هجوم داسها بر باغ شب بو
قناری در قفس بالش شکسته
پر از بغضم سراسر شانه ات کو
مهدی یعقوبی(هیچ)
دگر از قاصدک گویی خبر نیست
سرود عاشقان کوه و کمر نیست
شب است و طبل رعد و باد و باران
اثر از رد پاهای سحر نیست
مهدی یعقوبی(هیچ)
به کنج آشیان زار و نزارم
تو را من در کنار خود ندارم
به زیر نم نم باران شبانگاه
سرم را زیر بالم میگذارم
مهدی یعقوبی(هیچ)
به مثل گل روان بر روی رودم
پر از عطر غزل شد تار و پودم
به بال و پر در اوج بیکرانها
من هرگز اینچنین عاشق نبودم
مهدی یعقوبی(هیچ)
تو شاه بیت غزلهایم که باشی
نسیم و نور بر جانم بپاشی
شکوه لحظه های ناب عشقی
همیشه با منی حتی نباشی
مهدی یعقوبی(هیچ)